سلام
ممنونم كه معبد من قدم نهاديد
نوشته پر از احساس شما را كه ديدم بي اختيار به ياد اين ترانه افتادم
سفر بخير مسافر من گريه نکن بخاطر من باران ميبارد امشبدلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره ميسپارد امشبدر نگاهت مانده چشمم شايد از فکر سفر برگردي امشباز تو دارم يادگاري سردي اين بوسه را پيوسته بر لبقطره قطره اشک چشمم ميچکد با نم نم باران به دامنبسته اي بار سفر را با تو اي عاشقترين بد کرده ام من
اين کلام آخرينت برده ميل زندگي را از سر منگفته اي شايد بيايي از سفر اما نميشه باور منرفتنت را کرده باور التماسم را ببين در اين نگاهمزير باران گريه کردم ب لکه باران شويد از جانم گناهم....