خواهر خوب و مهربون ولي رنج‌كشيده من

نمي‌دونم شايد هم حق داشته باشي با اين ضربه‌ سنگيني كه تو در زندگي خوردي شايد هم حق داشته باشي به اين راحتيا به كسي اطمينان نكني ولي واقعا همين قسمت كوتاهي از زندگيت داداشت رو بدجوري ناراحت كرد فقط و فقط مي‌خواستم يه گوشه‌اي از اين زخم بزرگت رو مرحم باشم و دوايي براي اين همه درد به هر حال هر طور خودت مي‌خواي من اصراري ندارم ولي با يه عكس درباره كسي قضاوت نكن و شايد هم با يك نامه كوتاه و چند جمله‌اي به هر حال خيلي دلم مي‌خواست اين خواهر ناراحت و تنهاي خودم رو همدم و مونسي باشم براي تنهايياش همين و بس اصلا قصد رفاقت و دوستي و نامرديايي كه بعضيها باهات كردن چنين قصد كثيفي رو هيچ وقت نداشتم و ندارم اصلا درباره‌اش هم فكر نمي‌كنم حتي فكر اينو بهت قول مي‌دم ولي هيچ وقت قسم نمي‌خورم مطمئن باش داداشت باهات روراست و صادقه بهت دروغ نمي‌گه حالا باز هم ميل خودته اگه خواستي بهش اطمينان كن اگر هم نخواستي فقط يادت باشه كه يه دل ديگه‌اي رو هم تو دنيا مثل خودت رنجوندي و ناراحت كردي واقعا به خاطر اين همه درد ناراحت شدم نمي‌دوني شايد باور نكني من با اينكه يه پسر هستم ولي احساساتم رو نمي‌دونم چي بگم بايد بيشتر صحبت كنيم اين‌طوري فايده‌اي نداره نه تو منو با يه نامه مي‌شناسي نه من تو رو به هر حال خوشحال ميشم پاي درد دلت بشينم و كمكت كنم فقط و فقط و فقط به عنوان يه داداش بزرگ‌تر و به جاي اون داداشي كه اصلا در حقّت برادري رو تموم نكرده باز هم اميدوارم داداشت رو كمي به برادري قبول داشته باشي و بهش يه درجه از اون صد درجه‌اي كه به اون رفيق نامردت اعتماد كردي اطمينان كني.

هميشه آرزو مي‌كنم شاد و خندان باشي مشكله ولي ميشه