سلام
من نميدونم از پشت كلمات درست قضاوت ميكنم يا نه
اخه تا حالا كسي نيومده بگه كه حرفهام درست بودند يا غلط
ولي خب بازم ادامه ميدم
تو گفته بودي كه :
در صورتي که اونقدر گرفتار اين پايين ها شدم که از مرگ بينهات ميترسم...
انسانها والا زود نوميد نميشند زود غمگين نميشن اما من...
ميترسم حتي از بودن روي زمين خاکي...
وحتي رفتن به پيش خالقمون...
خب من ميگم:
درست همونقدر كه تو از مرگ ميترسي من از زندگي ميترسم
من از مرگ هراسي ندارم اونچه كه بيشتر از همه منو ميترسونه خودمم وزندگيه
دنياي ادمها منو ميترسونه ونه عدالت خدا
اخرت كه ترس نداره
اخه خدا تنها كسيست كه عدال واقعي واقعيست
اتفاقا مرگ زيباست چون خدا قاضي محكمشه
خب عدالت وحقانيت كه ترس نداره
خدا كه زيباست
خدا كه ترس نداره
ادم براي چي از حق بترسه
انسان وقتي از درونش تصميم بگيره ادم خوبي باشه ديگه چه دليلي براي ترس هست
عقل رسول باطنيه
انسان با بااميد است كه زنده است
واميد چيزي نيست جز توكل به خدا
كسي كه به بودن خدا ايمان داره وواقعا ميدونه كه هست به نظر من هرگز ....