خب حالا برسيم سر نقد هروتامون
خب هم من اشتباه ميكنم وهم تو
انسان نبايد از زندگي بترسه چون همون خدايي كه توي اخرت هست توي اين دنيا هم هستش
انسان نبايد از اخرت بترسه چون همين خدايي كه توي اين دنيا هست توي اون دنيا هم هستش
پس ديگه ترس واسه چي؟؟؟
حالا ديدي ببين كدوم يكي از حرفهام منطقي نيست
البته خب عزيزم نميشه ترس را انكار كرد
نميشه اشتباه را انكار كرد
اما ميشود اشتباه را كم وكمتر كرد
ميشه بر ترس ها غلبه كرد
منم ادمم ضعيفم در مقابل سرنوشت اما حقيقت دلم منو ياري ميكنه
اين حقيقته كه بين ما ادمها تفاوت قايل ميشه
كه از قضا اسلام بهش گفته تقوا
خب تقوا از حس حقيقت جويي ويگانگي روح ودل بشر مياد
پس هميشه در دلت ادم خوبي باش تا به همه چيز برسي
من خودم گفتم كه دوست داشتم نويسنده بزرگي بشم اما خب بزرگ نشدم البته به قول چارلي شايد هنوز اخرش نشده
ويك روزي در اخر بشم
ولي چيزي كه الان منو ارام ميكنه اينه كه حداقل عزت نفس وشخصيتي را براي خودم درست كردم كه دوست داشتم داشته باشم
تو هم ميتوني با فكر كردن با روياهات به اون برسي
الان مجال اثبات اينكه ادم به هرچي فكر كنه به اون برسه برام نيست
اگه خواستي دونه به دونه برات ثابت ميكنم
به هرحال هر ادمي يك نقطه عاشق وزيبا داره
منم تا حالا سعيمو كردم